رمان عاشقتم دیوونه 2 icon

رمان عاشقتم دیوونه 2

★★★★★
★★★★★
(5.00/5)

1.0Free5 years ago

Download رمان عاشقتم دیوونه 2 APK latest version Free for Android

Version 1.0
Update
Size 3.05 MB (3,199,768 bytes)
Developer ALI GHOLAMI
Category Apps, Books & Reference
Package Name ir.ali.gholami.ashedivoo2
OS 4.1 and up

رمان عاشقتم دیوونه 2 APPLICATION description

جلد دوم عاشقتم دیوونه به قلم هانیا بصیری بالاخره منتشر شد

دوستانی که از طریق انجمن و کانال این رمان رو دنبال میکردن باید عرض کنم که جلد دوم و تکمیل شده این رمان فقط در سایت رمانکده موجود است

و خواهشا از هیج طریق دیگه ای اقدام به تهیه نسخه های تقلبی این رمان نفرمایید .


قسمتی از رمان زیبای عاشقتم دیوونه ۲ :

ازاستاد اجازه گرفتم و برای فاطیما سری تکون دادم بااخم به گوشیم که شماره آرش روش خاموش روشن میشد

نگاهی انداختمو خاموشش کردم، تخته شاسی مو از روی میز برداشتم و ازکلاس خارج شدم ،حوصله ی هیچ چیزو نداشتم، هیچی…
کیفمو روی شونه ام انداختم و به سمت خروجی حرکت کردم،که یهو دیدمش جلوی درخروجی داشت قدم میزد،

از حرکت ایستادم و بهش خیره شدم آروم آروم اشک توچشمام جمع شد، خندیدم و به آسمون نگاه

کردم تا کنترل اشکام از دستم خارج نشه و غرورمو از اینی که هست داغون تر کنه،
-واقعا چطور تونستم شیفته آدم وقیحی مثله رادین بشم؟
هرچقدر بیشتر نگاهش میکردم بیشتر ازش متنفر میشدم و دوبرابر از خودم، خیلی دوست داشتم برم جلو و بگیرمش به باد فوش

اما لامصب از خودشم شرمم میشد، من چطور تونستم؟
رمان زیبای عاشقتم دیوونه ۲

نمیخواستم باهاش چشم تو چشم شم بخاطر همین چند دقیقه ای پشت در این پا و اون پا

کردم تا بره، اما انگار منتظر کسی بود،چون

همون جلو راه میرفت و قدم میزد، محوطه خارجی دانشگاه نسبتاً خلوت بود و کسی اون اطراف

نبود به جز دوسه نفری که سرشون

تو جزوه هاشون بود، از ایستادن خسته شدم ،از ظواهر قضیه معلوم بود قصد رفتن نداره،

آینه ام رو از داخل کیفم دراوردم و خودمو

توش نگاه کردم ، خداروشکر چشمام قرمز نبود اما صورتم خیلی غمگین و ناراحت معلوم میشد،

بااخم به تصویرم توی آینه خیره شدم و گفتم:
_اصلاً چرا من باید خجالت بکشم؟ هان؟ چرا من؟
عصبی آینه رو گذاشتم تو جیب مانتوم و با اخم از سالن خارج شدم،درحالی که به زمین نگاه

میکردم از پله ها پایین رفتم و به سمت

رو به رو حرکت کردم، حس کردم داره به سمتم میاد بخاطر همین سرعت قدم هامو بیشتر کردم، یهو صدا زد :
-خانم شهامت.
دندونامو روی هم فشار دادم و با عصبانیت حرکت کردم.دو سه بار دیگه اسممو صدا زد و

وقتی دید توجهی نمیکنم چیزی نگفت،

درست همون لحظه ای که فکر میکردم رفته یهو بند کیفم کشیده شد و ناخواسته به عقب برگشتم.
↓ Read more
رمان عاشقتم دیوونه 2 screen 1 رمان عاشقتم دیوونه 2 screen 2 رمان عاشقتم دیوونه 2 screen 3 رمان عاشقتم دیوونه 2 screen 4